مقدمه
قرن نوزدهم که اوج تحقیقات علمی در عالم غرب است، قرن جدایی از دین و طرد دین از صحنه زندگی است، این تفکر، اثر سوء گذاشت و برخی از علمای دین را صرفا به مسائل ذهنی دینی محدود و محصور کرد لذا از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع پیوست، بی خبر ماندند و به یک سلسله مسائل فقهی و غالبا فرعی محدود شدند. مسائل اصلی فقه مثل جهاد و تشکیل حکومت و اقتصاد جوامع اسلامی و خلاصه فقه حکومتی و فقه سیاسی منزوی و متروک و نسیا منسیّا شد.
روی آوردن به فقه سیاسی و استخراج احکام الهی در همه شئون یک حکومت و نظر به همه احکام فقهی با نگرش سیاسی ـ یعنی ملاحظه تأثیر هر حکمی از احکام در تشکیل جامعه نمونه و حیات طیبه اسلامی، امروز یکی از واجبات اساسی در حوزه فقه اسلامی است.
- ۱ نظر
- ۰۸ شهریور ۹۳ ، ۱۷:۰۷