خورشید درخشان

ابعاد علمی و سیاسی مقام معظم رھبری

خورشید درخشان

ابعاد علمی و سیاسی مقام معظم رھبری

خورشید درخشان

خامنہ ای خمینی دیگر است

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

مقدمه

قرن نوزدهم که اوج تحقیقات علمی در عالم غرب است، قرن جدایی از دین و طرد دین از صحنه زندگی است، این تفکر، اثر سوء گذاشت و برخی از علمای دین را صرفا به مسائل ذهنی دینی محدود و محصور کرد لذا از واقعیت زندگی و حوادث دنیای خارج و تحولات عظیمی که به وقوع پیوست، بی خبر ماندند و به یک سلسله مسائل فقهی و غالبا فرعی محدود شدند. مسائل اصلی فقه مثل جهاد و تشکیل حکومت و اقتصاد جوامع اسلامی و خلاصه فقه حکومتی و فقه سیاسی منزوی و متروک و نسیا منسیّا شد.

روی آوردن به فقه سیاسی و استخراج احکام الهی در همه شئون یک حکومت و نظر به همه احکام فقهی با نگرش سیاسی ـ یعنی ملاحظه تأثیر هر حکمی از احکام در تشکیل جامعه نمونه و حیات طیبه اسلامی، امروز یکی از واجبات اساسی در حوزه فقه اسلامی است.

آنچه در این مقاله می آید تلاش به فراخور یک مقاله در جهت گردآوری و تنظیم نظرات فقهی مقام معظم رهبری درباره برخی مسایل فقه سیاسی، از جمله ولایت فقیه، جهاد و دفاع، امر به معروف و نهی از منکر، انتخابات، تعامل با دولت و نظام حاکم، بیت المال، اموال دولتی و نظارت است.

در این مقاله سعی شده در بیشتر موارد، صرفا آن دسته از نظرات ایشان مورد توجه باشد که به نوعی حاوی حکمی از احکام فقهی است و از پرداختن به نظرات تحلیلی و مبانی و فلسفه سیاسی احکام پرهیز شده است. نظرات گردآوری شده در اغلب موارد، عین مطالبی است که معظم له به زبان رانده و یا مکتوب نموده اند، لیکن در برخی موارد به ویژه درباره احکام استفاده شده از رساله اجوبة الاستفتائات، نظرات منسوب به ایشان، تلفیقی از سؤال و جواب آمده در آن است.

الف. ولایت فقیه

یک. معنا و مفهوم ولایت فقیه

1. معنای ولایت فقیه: ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای ولایت فقیه است.

اصل ولایت فقیه یعنی ایجاد میلیونها رابطه دینی میان دلهای مردم با محور و مرکز نظام.

ولایت فقیه عبارت است از حکومت فقیه عادل و دین شناس.

2. معنای ولایت مطلقه فقیه: بعضی خیال می کنند که این ولایت مطلقه فقیه که در قانون اساسی آمده، معنایش این است که رهبر مطلق العنان است و هر کار که دلش بخواهد می تواند بکند. معنای ولایت مطلقه، این نیست. رهبری بایستی مو به مو قوانین را اجرا کند و به آنها احترام بگذارد. منتهی در مواردی اگر مسئولان و دست اندرکاران امور بخواهند قانونی را که معتبر است مو به مو عمل کنند، دچار مشکل می شوند،... رهبری مرجع است. ... رهبری بررسی و دقت می کند و اگر احساس کرد که به ناگزیر باید این کار را بکند، آن را انجام می دهد. جاهایی هم که به صورت معضل مهم کشوری است به مجمع تشخیص مصلحت ارجاع می شود. این، معنای ولایت مطلقه است.

دو. وجوب اطاعت از اوامر ولی فقیه

اطاعت از حکم ولی فقیه بر همگان واجب است و فتوای مرجع تقلید نمی تواند با آن معارضه کند.

ولایت فقیه... حکم شرعی تعبّدی است که مورد تأیید عقل نیز می باشد.

براساس مذهب شیعه همه مسلمانان باید از اوامر ولایی ولایت فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی او باشند؛ و این حکم، شامل فقهای عظام هم می شود چه رسد به مقلدین آنان.

اطاعت از دستورات حکومتی ولی امر مسلمین بر هر مکلفی ولو این که فقیه باشد، واجب است و برای هیچ کس جایز نیست که با متصدی امور ولایت به این بهانه که خودش شایسته تر است مخالفت نماید.

سه. دامنه اطاعت از اوامر ولی فقیه

1. مسائل مربوط به اداره کشور: در مسایل مربوط به اداره کشور اسلامی و اموری که به عموم مسلمانان ارتباط دارد، نظر ولی امر مسلمین باید اطاعت شود. ولی در مسائل فردی محض، هر مکلفی باید از فتوای مرجع تقلیدش پیروی نماید.

2. مسایل عمومی جامعه: در مسایل عمومی جامعه اسلامی که یکی از آنها دفاع از اسلام و مسلمین بر ضد کفار و مستکبران متجاوز است، اطاعت از حکم ولی امر مسلمین واجب است.

3. تعطیلی احکام شرعی: حکم به تغییر و تعطیلی احکام شرعی در صورت صلاحدید ولی امر مسلمین به دلیل مصالح عمومی مسلمانان به حسب موارد، مختلف است.

4. تعارض با اختیارات و تصمیمات آحاد مردم: تصمیمات و اختیارات ولی فقیه در مواردی که مربوط به مصالح عمومی اسلام و مسلمین است، در صورت تعارض با اراده و اختیار آحاد مردم، بر اختیارات و تصمیمات آحاد امّت، مقدم و حاکم است.

5. تخریب مسجد و موقوفات: خراب کردن مسجد و مدرسه وقفی فی نفسه جایز نیست، مگر در صورتی که مصلحت اهم غیر قابل چشم پوشی اقتضا کند.

خراب کردن تمام مسجد یا قسمتی از آن جایز نیست، مگر در صورت وجود مصلحتی که اهمیت ندادن و بی توجهی به آن ممکن نباشد.

6. تعارض با مالکیت و حقوق افراد: جواز تملک املاک دیگران توسط دولت بر طبق قوانین و مقررات خاص و با استناد به قانون خرید و استملاک زمینهایی که دولت و شهرداری ها برای اجرای طرحهای عمومی به آنها نیاز دارند، با مالکیت فردی و با حقوق شرعی و قانونی مالک منافات ندارد.

7. نقض اوامر توسط ولی امر جدید: احکام ولایی و انتصابات صادره از طرف ولی امر مسلمین اگر هنگام صدور، موقت نباشد، همچنان استمرار دارد و نافذ خواهد بود، مگر این که ولی امر جدید مصلحتی در نقض آنها ببیند و آنها را نقض کند.

8. اجرای حدود: ولایت بر اجرای حدود در عصر غیبت اختصاص به ولی امر مسلمین دارد.

9. اختیار سهمین مبارکین: اختیار سهمین مبارکین به طور کلی مربوط به ولی امر مسلمین است.

چهار. عدم اعتقاد به ولایت فقیه

عدم اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، اعم از این که بر اثر اجتهاد باشد یا تقلید، در عصر غیبت حضرت حجت (ارواحنا فداه) موجب ارتداد و خروج از دین اسلام نمی شود.

اگر کسی به نظر خود بر اساس استدلال و برهان به عدم لزوم اعتقاد به ولایت فقیه رسیده باشد، معذور است؛ ولی ترویج اختلاف و تفرقه بین مسلمانان برای او جایز نیست.

کسی که به نظر خود براساس استدلال و برهان به عدم پذیرش ولایت فقیه رسیده، معذور است.

پنج. دفاع از ولایت فقیه و التزام به آن

1. دفاع از ولایت فقیه: من هم مثل یکی از شما، از نظام اسلامی، از رهبری اسلامی و از ولایت فقیه به عنوان ستون فقرات این نظام باید دفاع کنم. وظیفه من است. تکلیف شرعی است. مسأله شخصی نیست.

2. خدشه در التزام به ولایت فقیه: خدشه در التزام به ولایت فقیه و تبعیت از رهبری، خدشه در کلیت نظام اسلامی است و این جانب این را از هیچ کس و هیچ دسته و گروهی تحمل نخواهم کرد.

شش. جایگاه ولایت فقیه در فقه و نظام اسلامی

التزام به ولایت فقیه قابل تفکیک از التزام به اسلام و ولایت ائمه معصومین(ع) نیست.

1. از مسلّمات فقه شیعه: ولایت فقیه جزو مسلّمات فقه شیعه است. جزو چیزهای روشن و واضح در فقه شیعه است.

امروز، حکومت اسلامی و ولایت فقیه جزو واضحات فقه اسلامی و اعتبارات عقلایی است، یعنی اگر انسان بخواهد با تکیه به اعتبارات عقلایی حرف بزند، این نظریه جزو روشن ترین و واضح ترین و قابل دفاع ترین نظریه ها است.

2. جایگاه مهندسی نظام: ولایت فقیه جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدفهای آرمانی و عالی اش، مهم ترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است.

3. معنای جامعه اسلامی: اگر این مسأله معنوی را از جامعه اسلامیمان سلب کنیم و به سمت همان فرمهای رایج دنیایی برویم، معنای جامعه اسلامی ما از بین خواهد رفت.

ولایت فقیه پایه اصلی این بنای شامخ و به معنای حاکمیت دین و تقوا بر زندگی اجتماعی یک ملّت است.

4. از ارکان مذهب شیعه: ولایت فقیه در رهبری جامعه اسلامی و اداره امور اجتماعی ملت اسلامی در هر عصر و زمان از ارکان مذهب حقّه اثنی عشری است که ریشه در اصل امامت دارد.

ولایت فقیه از شئون ولایت و امامت است که از اصول مذهب می باشد، با این تفاوت که احکام مربوط به ولایت فقیه مانند سایر احکام فقهی از ادله شرعی استنباط می شوند.

ب. جهاد و دفاع

یک. جهاد ابتدایی

1. حکم جهاد ابتدایی: جهاد ابتدایی، واجب کفایی است.

2. حکم به جهاد ابتدایی: اقوی این است که فقیه جامع الشرایط متصدی ولایت امر مسلمین در صورت اقتضای مصلحت می تواند حکم به جهاد ابتدایی دهد.

دو. جهاد دفاعی

1. حکم جهاد دفاعی: جهاد دفاعی که اظهر مصادیق دفاع هم هست، واجب عینی است.

دفاع از سرزمین اسلامی بر یکایک آحاد مردم مسلمان واجب است.

در تمام کتب فقهی ـ که بحث جهاد در آن مطرح شده ـ آمده است اگر کفار بیایند و بلد مسلمین را تصرف یا احاطه کنند، هیچ یک از فقهای مسلمین ـ قدیم و جدید ـ در وجوب عینی جهاد در این مورد، تردیدی نکرده است. همه مذاهب اسلامی در این معنا هم عقیده هستند.

2. دفاع از اسلام و مسلمین: دفاع از اسلام و مسلمین واجب است.

مسلمانان باید در دفاع از اسلام جدی تر باشند و خودشان را به معنای واقعی کلمه، سرباز اسلام بدانند و به مقتضای این سربازی عمل کنند.

بر مسلمان مهاجر به کشورهای غیر اسلامی واجب است در آنجا به مقداری که توانایی دارد مبادرت به دفاع از اسلام و مسلمین نماید.

3. دفاع از سرزمین فلسطین: تحقیقا امروز در زندگی مسلمین و در آفاق اسلامی، هیچ مسأله ای به اهمیت و خطورت مسأله فلسطین نیست. بیش از چهل سال است که به تدریج مسلمین را با غصب بخشی از خانه خودشان عادت داده اند. ... حکم اسلامی این قضیه واضح است (وجوب عینی جهاد)، احدی از مسلمین درباره حکم منطبق بر قضیه فلسطین تردیدی ندارد.

همه مسلمین در همه جای عالم، تکلیف شرعی خودشان بدانند که از این مبارزانی که امروز به نام اسلام (در فلسطین) مبارزه می کنند حمایت نمایند. امروز، هیچ علاجی جز این نیست. این حمایت بایستی وسیع و همه جانبه باشد. هم حمایت سیاسی، هم حمایت تبلیغاتی، هم حمایت اخلاقی و هم حمایت نظامی لازم است. هرچه ممکن بشود، لازم و تکلیف است. مسلمین دنیا ببینند کدامیک از انواع این حمایت ها را می توانند بکنند. هرچه را که دانستند، تکلیف شرعی آنهاست و از آن، نباید تخلف بکنند.

مبارزه برای استنقاذ فلسطین باید معنای حقیقی مبارزه را داشته باشد. مبارزه، نقطه مقابل سازش است. در این مسأله، سازش، خیانت و مبارزه، وظیفه است.

بر همه ملتها و دولتها واجب است که مسأله اسلامی فلسطین را در زمره مسائل درجه اول خود دانسته و به قدر وسع خود به آن کمک کنند.

همه ما وظیفه شرعی داریم و اسلام بر ما واجب کرده است به مردم فلسطین کمک کنیم.

ما دفاع از ملت فلسطین را وظیفه اسلامی و واجب امت اسلامی می دانیم.

امروز، فریاد ملت فلسطین بلند است که یا للمسلمین! جواب این فریاد بر تک تک مسئولان دولتهای اسلامی واجب و لازم است. خدای متعال آنها را مؤاخذه خواهد کرد. همه ما وظیفه داریم. این بالاتر از ملاحظات سیاسی است، اگر چه عقل سیاسی هم اقتضا می کند که امروز، همه دنیای اسلام پشت به پشت و دست در دست هم در مقابل صهیونیسم غاصب و متجاوز بایستند. این خطر برای همه دنیای اسلام است.

در مسأله فلسطین آنچه که هدف است استنقاذ فلسطین است یعنی محو دولت اسرائیل. فرقی بین سرزمینهای قبل از سال 67 و بعد از آن نیست. هریک وجب از خاک فلسطین یک وجب از خانه مسلمین است. هر حاکمیتی غیر از حاکمیت مردم فلسطین و حاکمیت مسلمین بر کشور فلسطین، حاکمیت غاصب است. حرف، همانی است که امام راحل عظیم الشأن فرمود: اسرائیل بایستی محو بشود.

4. کمک به مردم عراق: کمک به مردم مظلوم عراق واجب است.

5. خطر کشته شدن در دفاع: اگر مکلف طبق تشخیص خود احساس کند که کیان اسلام در خطر است باید برای دفاع از اسلام قیام کند حتی اگر در معرض کشته شدن باشد.

اگر مؤمنی در جایی از جهان در راه اجرای احکام اسلامی یا در تظاهرات و یا در راه اجرای فقه جعفری کشته شود، اجر و ثواب شهید را دارد.

6. اذن در دفاع: دفاع از اسلام و مسلمین واجب است و متوقف بر اذن والدین نیست.

7. احکام شهید: سقوط تکلیف غسل و کفن شهید از احکام اختصاصی شهیدی است که در میدان جنگ کشته شود.

8. حق تعیین سرنوشت ایران: هرگاه کفار به سرزمین اسلامی حمله کنند و کسانی از آنان به دست مسلمین اسیر شود، سرنوشت اسیران جنگی در دست حاکم اسلامی است و آحاد مسلمانان حق تعیین سرنوشت اسراء را ندارند.

9. حضور بانوان در میدان جنگ: این را اسلام برای بانوان واجب نکرده و از دوش آنها برداشته است، چون با طبیعت جسمی و نیز با عواطف آنها سازگار نیست.

10. تترّس کفار به مسلمانان: حفظ نظام ایجاب می کند که در جهاد، اگر کفار، متترس به مسلمین شدند ـ یعنی اسرا یا شهروندان مسلمان را جلوی خودشان گذاشتند تا ما نتوانیم به آنها حمله کنیم ـ گمان می کنم بین علما خلافی نباشد، لااقل خیلی ها از شیعه و سنی گفته اند که کشتن این مسلمانان ایرادی ندارد و دیه هم پرداخت نمی شود با این که قتل نفس حرام است.

11. به کارگیری سلاحهای کشتار جمعی: ما اصلاً، منطقا و مبنائا با سلاحهای کشتار جمعی به این شکل موافق نیستیم. در زمان جنگ هم سلاحهای میکربی و شیمیایی را ممنوع دانستیم.

سه. آمادگی نظامی

1. حفظ آمادگی: ما قصد جنگ نداریم و از جنگ استقبال نمی کنیم، اما واجب و لازم می دانیم که وقتی جهالت ها و وسوسه ها تهدید کننده اند، آمادگی خود را به صورت صد درصد و کامل حفظ کنیم و این به ما تکلیف می کند که نیروهای مسلح، ارتش و سپاه و مخصوصا سازماندهی عظیم بسیج ـ را هیچ وقت به فراموشی نسپریم.

2. قدرت نظامی: قدرت نظامی برای کشوری که مورد تهدید قدرتهاست، یکی از واجب ترین واجب ها است.

3. غفلت از دشمن: ما باید بدانیم دشمنان زخم خورده، آنهایی که امیدوار بودند اسلام از دنیا محو بشود و علی رغم خواست آنان، اسلام روز به روز در دنیا عالمگیرتر شده است همچنان در کمین اند تا ما یک لحظه غفلت کنیم. لذا غفلت برای ما حرام است.

4. ایستادگی در مقابل استکبار: ایستادگی، امروز هم، واجب و لازم است.

امروز، آن روزی است که ملتهای اسلامی باید در مقابل این ظاهر قدرتمندانه استکبار دچار ترس و تردید نشوند.

چهار. دفاع از نظام اسلامی

دفاع از این نظام، اولین و مقدس ترین فرایض ملت ایران است.

دفاع از جامعه انقلابی، همیشه یک واجب اهم و ضروری است، چون تهدید علیه جامعه انقلابی، موضوعی تقریبا دایمی است.

پنج. دفاع از نفس محترمه

اگر حفظ نفس محترمه و جلوگیری از وقوع قتل مستلزم دخالت فوری و مستقیم باشد، جایز بلکه شرعا ازباب وجوب حفظ جان نفس محترمه واجب است و از جهت ثبوتی متوقف بر کسب اجازه از حاکم و یا وجود امر به آن نیست، مگر آنکه دفاع از نفس محترمه متوقف بر قتل مهاجم باشد که صورتهای متعددی دارد که احکام آنها هم ممکن است متفاوت باشد.

شش. جهاد غیر نظامی

1. جهاد علمی: وظیفه ملی امروز این است که دنبال این فناوری (هسته ای) و فنآوری های مشابه، هرچه که ما را به اوج قله علم نزدیک کند، برویم و امروز دنبال کردن آن برای ملت ما واجب است و برای کسانی که می توانند وظیفه ی آنهاست تا بتوانند ملت را به عزت برسانند و از وابستگی رها کنند.

2. جهاد سازندگی: میدان مجاهدت برای گسترش آبادانی و توسعه زندگی مردم در داخل کشور از جمله ی واجب ترین مجاهدتهای ماست.

یکی از کارهای واجب و اصلی برای هر انسانی این است که مبارزه کند یعنی دایم باید تلاش کند و به تنبلی و بی عملی و بی تعهدی تن ندهد.

بر همگان واجب است که سازندگی کشور را بسیار جدی بدانند و موانع را از سر راه آن بردارند.

3. جهاد فرهنگی: اگر دشمن بتواند ملت را به ملتی که اعتقادی به مبارزه ندارد، امیدی به پیروزی ندارد، زهدی نسبت به جلوه های شهوانی و مادی ندارد تبدیل کند، پیروز شده است. اینجاست که مبارزه فرهنگی، مبارزه ای می شود واجب تر از واجب.

4. جهاد اکبر: کافی نیست که مجاهدان فی سبیل اللّه و مبارزان راه حاکمیت اسلام، صرفا در فکر ساختن جامعه و نظام اسلامی باشند - اگر چه این یک وظیفه اعلی و یک واجب بزرگ و شاید اصیل ترین واجبات یک مؤمن و مسلم است ـ امّا در کنار مجاهدتی که برای ایجاد نظام اسلامی و تکمیل و پیروزی آن می کنیم ـ مجاهدت دیگر و شاید سخت تری لازم است تا در وجود و دل و جان خود هم تحول و انقلابی به وجود آوریم.

هفت. جهاد با تروریسم

مبارزه با تروریسم و ناامنی فضای زندگی انسانها یک مبارزه واجب و لازم و یک جهاد است. هرکس بتواند در این مبارزه شرکت کند، باید این کار را بکند.

پ. امر به معروف و نهی از منکر

یک. وجوب امر به معروف و نهی از منکر

همه، امر به معروف و نهی از منکر کنند. نهی از منکر کنید. این، واجب است. این، مسئولیت شرعی شماست. امروز، مسئولیت انقلابی و سیاسی شما هم هست.

امر به معروف و نهی از منکر با رعایت شرایط آن یک تکلیف شرعی عمومی برای حفظ احکام اسلامی و سلامت جامعه است.

اگر موضوع و شرایط امر به معروف و نهی از منکر محقق باشد، تکلیف شرعی و وظیفه واجب اجتماعی و انسانی همه مکلفین است و حالتهای مختلف در آن تأثیر ندارد.

جوانان در محیط خودشان، امر به معروف و نهی از منکر کنند، چرا این واجب در جامعه اسلامی هنوز اقامه نشده است.

دو. شرایط امر به معروف و نهی از منکر

1. شرایط وجوب: آمر به معروف و نهی کننده از منکر باید عالم به معروف و منکر باشد و همچنین بداند که فاعل منکر هم به آن علم دارد و در عین حال عمدا و بدون عذر شرعی مرتکب آن می شود. و زمانی اقدام به امر و نهی واجب می شود که احتمال تأثیر امر به معروف و نهی از منکر در مورد آن شخص داده شود، و ضرری برای خود او نداشته باشد و در این مورد باید تناسب بین ضرر احتمالی و اهمیت معروفی را که به آن امر می نماید یا منکری که از آن نهی می کند، ملاحظه نماید. در غیر این صورت، امر به معروف و نهی از منکر بر او واجب نیست.

2. رعایت شرایط: در امر به معروف و نهی از منکر، شرایط و آداب آن باید رعایت شود واز حدود آن تجاوز نشود.

3. ضرر داشتن برای آمر و ناهی: در صورتی که اقدام به امر به معروف و نهی از منکر ضرر قابل توجهی متوجه اقدام کننده نماید، انجام آن واجب نیست.

اگر ترس از ضرر، منشأ عقلانی داشته باشد، مبادرت به امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست، بلکه تکلیف، ساقط می شود.

4. خجالت و رودربایستی: امر به معروف و نهی از منکر یک واجب است که رودربایستی و خجالت برنمی دارد.

سه. مراتب امر به معروف و نهی از منکر

1. مراتب در زمان حاکمیت اسلام: در زمان حاکمیت و اقتدار حکومت اسلامی واجب است مکلفین در امر به معروف نهی از منکر، به امر و نهی زبانی اکتفا کنند و در صورت نیاز به توسل به زور، موضوع را به مسئولین ذیربط در نیروی انتظامی و قوه قضائیه ارجاع دهند.

وظیفه مردم در امر به معروف و نهی از منکر در نظام جمهوری اسلامی، اکتفا به امر به معروف و نهی از منکر زبانی است و مراتب دیگر آن بر عهده مسئولین است.

امر به معروف، یک مرحله گفتن و یک مرحله عمل دارد. مرحله عمل، یعنی اقدام با دست و با زور؛ این مرحله، امروز به عهده حکومت است و باید با اجازه حکومت انجام بگیرد و لاغیر. امّا گفتن با زبان بر همه واجب است و همه باید آن را بدون ملاحظه انجام بدهند.

مواردی که امر به معروف و نهی از منکر متوقف بر چیزی بیشتر از امر و نهی زبانی باشد، اگر در سرزمینی باشد که دارای نظام و حکومت اسلامی است و به این فریضه اسلامی اهمیت داده می شود، احتیاج به اذن حاکم و مسئولین زیربط و پلیس محلی و دادگاه های صالح دارد.

2. مراتب در زمان حاکمیت غیر اسلام: در زمان و مکانی که حاکمیت و اقتدار با حکومت اسلامی نیست، بر مکلفین واجب است که در صورت وجود شرایط، جمیع مراتب امر به معروف و نهی از منکر را با رعایت ترتیب آنها تا تحقق غرض انجام دهند.

3. امر و نهی زبانی: نهی از منکر زبانی، جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمی شود. اما آن جایی که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند.

امر به معروف و نهی از منکر، اگر متوقف بر تصرف در نفس یا مال کسی که فعل حرام را بجا آورده، نباشد، احتیاج به کسب اجازه از کسی ندارد؛ بلکه این مقدار بر همه مکلفین واجب است.

4. امر و نهی عملی: تعرض به داخل خانه های مردم برای امر به معروف و نهی از منکر جایز نیست.

دخالت اشخاص دیگر در اموری که از وظایف نیروهای امنیتی و قضایی محسوب می شود، جایز نیست.

5. ترک معاشرت: در مورادی که یکی از اقوام انسان، مبادرت به ارتکاب معصیت کند و نسبت به آن لاابالی باشد، اگر ترک معاشرت موقتی با او موجب خودداری او از ارتکاب معصیت شود، به عنوان امر به معروف و نهی از منکر واجب است و در غیر این صورت، قطع رحم جایز نیست.

6. اطلاع دادن به مقامات: با وجود حکومت اسلامی که اهتمام به اجرای این فریضه الهی دارد، بر کسی که قادر به امر به معروف و نهی از منکر نیست، واجب است که نهادهای مربوطه را که از طرف حکومت برای این کار اختصاص یافته اند، مطلع نماید و تا کنده شدن ریشه های فساد اداری که فسادآور هم هستند، موضوع را پیگیری کند.

در صورت وقوع تخلفات قانونی و شرعی در کشوری که نظام اسلامی بر آن حاکم است، وظیفه مردم به مجرد عجز شخصی از امر به معروف و نهی از منکر ساقط نمی شود، بلکه واجب است که به نهادهای مربوط اطلاع داده و موضوع را پیگیری نمایند.

چهار. زمینه های امر به معروف و نهی از منکر

1. دفاع از نظام اسلامی: بزرگ ترین معروف، دفاع از این نظام است، این بزرگ ترین کاری است که باید انجام بگیرد.

2. منکرات اداری: نهی از منکر در همه زمینه های مهم وجود دارد. ... یک وقت هست که آن کسی که مسئول دولتی است و قدرت و اجازه و امضا در دست اوست، با یک نفر رابطه ویژه برقرار می کند، این آن چیزی است که ممنوع و گناه و حرام است و نهی از آن بر همه واجب است تا فضا برای کسی که اهل سوء استفاده است تنگ شود.

3. مخالفت با قوانین: در صورت تحقق مخالفت فردی با قوانین و مقررات و دستورات دولت اسلامی، بر دیگران تذکر و راهنمایی و نهی از منکر لازم است.

4. بروز فساد بنیانی در نظام جامعه اسلامی: امام حسین(ع) برای انجام یک واجب، قیام کرد. این واجب در طور تاریخ، متوجه به یکایک مسلمانهاست. این واجب، عبارت است از این که هر وقت دیدند که نظام جامعه اسلامی دچار یک فساد بنیانی شده و بیم آن است که بکلی احکام اسلامی تغییر پیدا بکند، هر مسلمانی باید قیام کند.

5. قوانین مغایر با اسلام: اگر کسی در جمهوری اسلامی از قانونی که مغایر با نظام اسلامی است اطلاع پیدا کند، واجب است برای حل این مشکل و حذف قوانین مخالف با احکام اسلام، آن را به مقامات مسئول بالاتر اطلاع دهد.

پنج. وظایف حکومت اسلامی در قبال این واجب

1. مسئولیتی سنگین: امر به معروف و نهی از منکر واجب حتمی همه است، فقط من و شما به عنوان مسئولان کشور وظیفه مان در باب امر به معروف و نهی از منکر سنگین تر است.

2. دفاع از آمر و ناهی: همه دستگاههای حکومت ما باید از آمر به معروف و ناهی از منکر دفاع کنند. این، وظیفه است.

مبادا کسانی باشند که اگر کسی امر به معروف و نهی از منکر کرد، از او حمایت نکنند، بلکه از مجرم حمایت کنند.

3. هموار کردن زمینه های اجرا: وظیفه ما مسئولین، قانونگذاران و مجریان است که راه و زمینه را برای اجرای این واجب الهی هموار و فراهم کنیم. مبادا در گوشه و کنار یا در دستگاه انتظامی یا قضایی، کسانی باشند که راه را جلو آمر به معروف و ناهی از منکر سد کنند.

4. جلوگیری از سوء استفاده ها: مواظب باشید کسانی از این واجب الهی سوء استفاده نکنند. حساب صاف کردنها، به خرده حسابهای گذشته رسیدن، پرده دری، آبروریزی، تعرض به نوامیس و عرض و مال این و آن، به بهانه این واجب الهی، اینها نباید باشد.

خود مردم با تیزهوشی نباید بگذارند این واجب الهی و این فریضه بزرگ زمین بماند یا خدای ناکرده مورد سوء استفاده قرار گیرد.

ت) انتخابات

یک. لزوم حضور در صحنه های انتخابات

1. فریضه و عمل واجب: ملت ایران، شرکت در انتخابات را یک فریضه و یک عمل واجب بداند.

انتخابات، یک کار بزرگ و یک اقدام شرعی و یک اقدام خدایی است.

2. وظیفه: شرکت در انتخابات یک وظیفه عمومی برای آحاد ملت ایران است.

همه کسانی که در مقابل اسلام و آینده کشور احساس مسئولیت می کنند وظیفه دارند که در این آزمایش الهی شرکت کنند.

مردم وظیفه دارند در انتخابات شرکت کنند.

انتخابات وظیفه است.

آحاد عظیم مردم، شرکت در انتخابات را وظیفه خودشان بدانند.

همه باید شرکت کنند، این یک وظیفه است، هم وظیفه اسلامی است، هم وظیفه میهنی و ملی است و حفظ عزت و شوکت کشور به این وابسته است، هم وظیفه سیاسی است... هم وظیفه اخلاقی است.

3. هم حق و هم تکلیف: هم حق و هم تکلیف مردم است که بیایند و سرنوشت کشورشان را به دست خودشان معین کنند. ... این، تکلیف است؛ باید همه شرکت کنند.

حضور مردم در صحنه انتخاب رییس جمهور، نمایندگان مجلس و یا سایر انتخابهایی که می کنند هم حق مردم است، هم تکلیفی بر دوش آنهاست.

ملت عزیز ایران، انتخابات را به عنوان یک تکلیف الهی و یک تکلیف اسلامی محاسبه کنند. کسانی هم که به مسایل دینی توجه نداشته باشند باید به چشم یک تکلیف وجدانی و ملی به آن نگاه کنند.

دو. لزوم حضور در انتخابات ریاست جمهوری

وظیفه آحاد عظیم ملت هم این است که در این حادثه بسیار مهمی که به سرنوشت کشور مربوط می شود، دلسوزانه و مسئولانه شرکت کنند.

مبادا کسانی، شذاذی از مردم، از امر انتخابات غافل بمانند و خیال کنند که این انتخابات اهمیتی ندارد؛ خیر، بسیار مهم است.

مسأله مهمی در مقابل مردم ماست که آن مسأله انتخابات ریاست جمهوری است. من از همه ملت ایران تقاضا می کنم که با روشن بینی و هوشمندی و تیزبینی خود، به این مسأله به صورت یک مسأله ملی و تاریخی نگاه کنند و آن را دست کم نگیرند.

سه. لزوم حضور در انتخابات مجلس شورای اسلامی

انتخابات هم در پیش است، همه باید شرکت کنند.

مهم این است که در روز انتخابات، ان شاءاللّه ... همه مردم - زن و مرد، پیر و جوان و هرکس که از لحاظ قانونی می تواند رأی بدهد ـ بروند و رأی بدهند و انتخابات را پر شور و پر رونق بکنند. هرکس که به نظام اسلامی علاقه دارد، در این انتخابات شرکت خواهد کرد. هرکس که به سربلندی نظام جمهوری اسلامی علاقه ای دارد، در این انتخابات شرکت خواهد کرد.

به عنوان وظیفه اولی، به عنوان وظیفه ثانوی، به عنوان وظیفه دینی و اسلامی و به عنوان وظیفه سیاسی، شرکت آحاد مردم در انتخابات آینده... واجب است. مردم باید در انتخابات شرکت کنند.

چهار. لزوم حضور در انتخابات مجلس خبرگان

شرکت در انتخابات مجلس خبرگان را مثل یک واجب شرعی، واجب و لازم بشمرید و تمام آحاد ملت که مشمول این انتخابات هستند، در انتخابات شرکت کنند.

مردم باید این انتخابات را دست کم نگیرند. همه باید شرکت کنند و در فرستادن افراد صالح به این مجلس، احساس وظیفه نمایند.

حضور در انتخابات خبرگان در واقع صف آرایی در مقابل دشمنان استقلال و عزت این ملت است. هرکس بخواهد این کشور و این ملت عزیز، سربلند و موفق باشد، باید در صحنه های اجتماعی و سیاسی این کشور حضور داشته باشد که مظهر اعلای آن هم همین انتخابات است.

پنج. لزوم حضور در انتخابات میان دوره ای

توصیه اول این است که در انتخابات شرکت کنند و نگویند که میان دوره ای است و اهمیتی ندارد. نه، حضور مردم در صحنه انتخابات و رأی دادن، خود یک کار سیاسی است که مردم باید انجام بدهند.

مردم در حوزه ها و در شهرهایی که انتخابات به مرحله دوم کشیده شده است، حتما شرکت کنند. من خواهش می کنم قضیه را کوچک نگیرید.

در حوزه هایی که نتایج کامل انتخابات به مرحله دوم کشیده شده، مردم هنوز تکلیف الهی و سیاسی شرکت در انتخابات را به طور کامل ادا نکرده اند. و شرکت در مرحله دوم انتخابات، واجب شرعی و سیاسی است.

شش. لزوم انتخاب اصلح

انتخاب فرد اصلح... وظیفه ای شرعی و عقلی و انقلابی است و کوتاهی در این امر یا در حضور در پای صندوقهای رأی، خسارتهای جبران ناپذیری به بار خواهد آورد.

همچنان که اصل انتخابات، یک تکلیف الهی است، انتخاب اصلح هم یک تکلیف الهی است.

مردم هم بایستی بگردند و در همین فرصتی که تا انتخابات باقی است به عنوان یک وظیفه شرعی و اخلاقی، نامزدهایی را پیدا کنند که وقتی در محضر خدا از آنها سؤال می شود که چرا تو این آقا یا این خانم را به قوّه مقننه فرستادی، بتواند جواب بدهد و بگوید برای این مصلحت.

بگردید آدمهایی مناسب را برای این کار مهم پیدا کنید.

مردم وظیفه دارند... نامزدهای صحیح را پیدا و آنها را انتخاب کنند. مردم وظیفه دارند به ملاکهای دینی و شرعی و انقلابی نگاه کنند، به روابط و قوم و خویش و ایل و طایفه و این طور چیزها نگاه نکنند. ببینند واقعا چه کسی با معیارهای الهی و انقلابی مناسب تر و به آن نزدیک تر است، او را انتخاب کنند.

به مردم تفهیم کنید که همچنان که شرکت در انتخابات یک وظیفه است، گزینش خوب و آگاهانه هم یک وظیفه است.

مردم باید به فکر شناخت اصلح باشند، چون چیز کوچکی نیست.

هفت. لزوم کاندیدا شدن

آن کسانی که در خودشان این توانایی و همت را می یابند که بتوانند در آن موقعیت قرار بگیرند، باید بروند و خودشان را در معرض قرار بدهند، این یک وظیفه است.

وظیفه وجدانی و اسلامی و میهنی هرکسی که خود را دارای این خصوصیات می داند، این است که برود داوطلب شود و به صحنه انتخابات بیاید.

هشت. وظیفه مسئولان انتخابات

1. عمل براساس معیار قانونی: به شما برادران مسئول اعم از نظّار و هیأت اجرایی عرض می کنم که مواظب باشید کارتان سر سوزنی از معیار قانونی تخطی نکند. نظرات و سلایق شخصی را کنار بگذارید.

هم مجریان، هم ناظران باید پایبندی خودشان را به قانون نشان بدهند. ملاک، قانون است؛ علایق افراد، ملاک نیست.

2. انجام صحیح و بدون اختلال: همه دستگاهها موظفند به سهم خود برای صحیح انجام شدن انتخابات تلاش کنند.

مسئولان امور انتخابات اعم از مسئولان اجرایی که وزارت کشور است و شورای نگهبان که کار نظارت را بر عهده دارد، وظایف سنگینی دارند. اندک اختلالی در این کار عظیم، حقیقتا یک گناه و یک جرم است. مبادا بگذارید در این امر مهم، کوچک ترین اختلالی به وجود بیاید.

نه. فضای مبارزات انتخاباتی

1. سالم و به دور از تخریب: فضای انتخابات باید فضای سالمی باشد؛ فضای تبلیغات باید با فضای پرو پاگاندهای معمول دنیا تفاوت داشته باشد.

مبارزات انتخاباتی به شکل سالم، مانعی ندارد. امّا خراب کردن یکدیگر، خراب کردن چهره کشور، خراب کردن ذهن مردم و چهره مسئولین دلسوز، اشکال دارد. ایجاد سؤال و ابهام در ذهن مردم اشکال دارد.

فضای انتخابات باید سالم باشد. ... کار شکنی نسبت به دیگران، لجن پراکنی علیه این نامزد یا آن نامزد، بدگویی و افشاگری های بی پایه و اساس نسبت به اشخاص، همه این کارها ممنوع و ضد ارزش و خلاف مشی جمهوری اسلامی و خلاف حق است. از این کارها اجتناب کنند.

2. به دور از تفرقه افکنی: به اتحاد هم کمال نیاز و احتیاج را داریم. همه باید در حرفها و تبلیغات انتخاباتشان، قبل و بعد از آن، در مجلس و در جاهای دیگر، حرفی نزنند که مردم، بین خودشان احساس دوگانگی بکنند، بین مردم اختلاف به وجود بیاید.

ملت ما اهل اخلاق و معنویت و عاطفه اند. نگذارید که فضای انتخاباتی، فضای کدورت بشود. هر کدام از نامزدها و طرفدارانشان برای خودشان تبلیغ بکنند.

3. به دور از اسراف: در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری که آزمایش عظیمی برای ملت است، مراقبت شود که مخارج بیش از متعارف و زیادی و اسراف گونه، انجام نگیرد.

ده. فلسفه لزوم حضور در انتخابات

حضور مردم در صحنه های انتخابات، دشمن را مأیوس می کند و زمینه را برای پیشرفت کشور و آینده درخشان آن آماده می سازد.

حضور شما، پایه های انقلاب را محکم می کند و به مدیران آینده کشور، جرأت و قدرت کافی می بخشد و آینده را تضمین می کند.

مردم باید در انتخابات شرکت کنند، و با این کار، مشت محکمی بر دهان آمریکا و استکبار و گروهکها و مخالفین اسلام و مسلمین و مخالفین جمهوری اسلامی بکوبند.

امروز، مسأله انتخابات حقیقتا یک عرصه امتحان الهی است.

ث. تعامل با دولت و نظام حاکم

یک. تعامل با دولت و نظام غیر اسلامی

1. اشتغال دولتی: انجام وظیفه در حکومت غیر اسلامی در صورتی که خود آن وظیفه فی نفسه جایز باشد، جایز است.

اشتغال در اداره های دولتی تابع دولت غیر اسلامی در صورتی که فسادی بر آن مترتب نشود و مستلزم ارتکاب حرام و ترک واجب نباشد، اشکال ندارد.

2. داشتن ارتباط و معاشرت: اگر برای عالم ثابت شود که ارتباط او با ظالم منجر به منع ظلم او می شود و در نهی وی از منکر مؤثر است و یا مسأله مهمی مستلزم اهتمام و پیگیری آن نزد ظالم باشد، رفت و آمد و معاشرت با ظالمین و سلاطین جور اشکال ندارد.

3. دریافت حقوق: دریافت حقوق در برابر عمل حلال در حکومت غیر اسلامی اشکال ندارد.

4. پرداخت پول خدمات دولتی: بر هر کسی که از آب و برق دولتی استفاده می کند، پرداخت پول آن به دولت واجب است هرچند دولت، غیر اسلامی باشد.

5. تصدی قضائی و مراجعه به آن: جایز نیست غیر از مجتهد جامع الشرایط یا کسی که منصوب از طرف کسی است که حق نصب دارد، متصدی امر قضا و فصل خصومات در بین مردم شود و بر مردم هم جایز نیست به او مراجعه کنند و حکم او هم نافذ نمی باشد، مگر در حال ضرورت.

6. رعایت مقررات: رعایت مقرراتی که برای نظم جامعه وضع شده اند در هر حال واجب است هرچند آن قوانین توسط دولت غیر اسلامی وضع شده باشند.

7. خبر چینی از مؤمنین: خبرچینی از مؤمنین نزد حاکم ظالم از نظر شرعی حرام است و در صورت منجر شدن به ورود خسارت به آنان، موجب ضمان می گردد.

8. مهاجرت به کشور غیر اسلامی برای زندگی: مهاجرت به کشورهای غیر اسلامی برای یک شخص مسلمان در صورتی که خوف انحراف از دین وجود نداشته باشد اشکال ندارد.

بر مسلمان مهاجر به کشورهای غیر اسلامی واجب است در آنجا احتیاط و مواظبت نسبت به دین و مذهب را رعایت نماید.

زندگی در کشوری که اسباب معصیت در آن فراهم است، فی نفسه اشکال ندارد، ولی باید از اموری که از نظر شرعی بر او حرام هستند اجتناب کند.

بر کسی که در کشوری که اسباب معصیت در آن فراهم است زندگی می کند و نمی تواند از اموری که از نظر شرعی بر او حرام است اجتناب کند واجب است به کشورهای اسلامی مسافرت نماید.

در صورتی که مهاجرت به سرزمین اسلام برای کسانی که در سرزمین کفر اسلام آورده اند، حرج داشته باشد، واجب نیست، ولی واجب است تا حد امکان نسبت به نماز و روزه و سایر واجبات مراقبت نمایند.

9. پناهندگی سیاسی به دولت غیر مسلمان: پناهندگی سیاسی به دولت غیر مسلمان تا زمانی که مفسده ای بر آن مترتب نشود، فی نفسه اشکال ندارد.

دو. تعامل با دولت و نظام اسلامی

1. حفظ نظام اسلامی: حفظ موجودیت انقلاب، کار اول ماست که در استمرار نظام جمهوری اسلامی تجسم یافته است. به همین خاطر، امام(ره) مکرر می فرمودند: حفظ نظام اسلامی، واجب ترین فریضه است.

امام فرمودند: حفظ نظام اسلامی از واجب ترین واجبات است؛ حقیقت هم همین است.

امروز، حفظ حیثیت و آبروی انقلاب و نظام اسلامی و حفظ وحدت، بر همه واجب است.

2. حمایت از مسئولان: امروز، حمایت و کمک به مسئولان کشور، یک واجب و فریضه شرعی است. همه مسئولان کشور شایسته این هستند که مردم از آنها حمایت کنند. واجب است که از رییس جمهور و دولت و قوه قضائیه حمایت شود.

همکاری، کمک، دلسوزی و پشتیبانی دلسوزانه از مسئولین، لازم و واجب است.

3. حمایت ویژه از رئیس جمهور: امروز، حمایت از این رئیس جمهور منتخب مورد علاقه مردم بر یکایک افراد واجب و لازم است.

حمایت از این دولت، مضاعفا واجب و لازم است.

این جانب دفاع از رییس جمهور محترم و دولت خدمتگزار را بر همگان واجب می دانم.

4. تضعیف مسئولان: هر حرکت و گفتاری که روح اعتماد مردم به این قوا و کارگزاران آن را متزلزل و در این پشتیبانی، اندک خللی وارد سازد، حرام شرعی و خیانت ملی است.

پشتیبانی و حمایت از قوه مجریه و قوه قضائیه و مسئولان بالای کشور لازم است و تضعیف آنها حرام می باشد. همه باید این را رعایت کنند.

5. شرط وجوب حمایت از مسئولان: اگر کسی از خط مستقیم اسلام و امام منحرف بشود ـ هر کسی باشد ـ او در خور حمایت نیست. این فرق هم نمی کند، از بالا تا پایین هم یک طور هستند. خود من هم همین طور هستم. اگر خدای نکرده من هم از آن خط صحیح اسلام تخطی بکنم، بر مردم واجب نیست که از من حمایت یا تبعیت بکنند.

6. شرط جواز تصدی مسئولیت: اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسئولیتی مشغول کار است ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آن طوری که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است.

7. خروج از حاکمیت: شانه خالی کردن از مسئولیت، به صورت کناره گیری و استعفا و غیر اینها، برای این مسئولان، هم خلاف قانون است، هم حرام شرعی است.

8. رعایت مقررات و قوانین: مراعات مقررات جمهوری اسلامی شرعا واجب است.

مراعات مقررات قانونی دولت جمهوری اسلامی ایران لازم است و تخلف از آن جایز نیست.

وقتی که دستگاهها و مجریان کشور تصمیمی می گیرند، آن تصمیم برای افرادی که در محدوده کار آنها هستند، واجب الاطاعه است.

9. مخالفت با قوانین و خودداری از اجرای آن: مخالفت با قوانین نظام جمهوری اسلامی جایز نیست.

خودداری از اجرای قوانین دولت جمهوری اسلامی برای هیچکس جایز نیست.

مخالفت با قوانین و مقررات و دستورات دولت اسلامی که به طور مستقیم توسط مجلس شورای اسلامی وضع شده و مورد تأیید شورای نگهبان قرار گرفته اند و با استناد به اجازه قانونی نهادهای مربوطه وضع شده اند، برای هیچکس جایز نیست.

کسی حق عمل نکردن به قوانین و مقررات حاکم بر اداره های دولتی و عمل برخلاف آنها را ندارد.

مخالفت با اوامر اداری که بر اساس ضوابط و مقررات قانونی اداری صادر شده باشد، جایز نیست.

10. تغییر تابعیت: تغییر تابعیت برای اتباع دولت اسلامی تا زمانی که برخلاف قوانین لازم الاتباع نباشد و مفسده ای بر آن مترتب نشود و موجب وهن دولت اسلامی هم نباشد، اشکال ندارد.

ج. بیت المال و اموال دولتی

یک. جواز استفاده کارمندان از بیت المال

استفاده کارمندان از امکانات بیت المال در ساعات رسمی کار به مقدار متعارفی که مورد ضرورت و نیاز است و شرایط کاری بیانگر اذن به کارمندان در این مقدار از استفاده است، اشکال ندارد.

استفاده کارمندان از امکانات بیت المال با اذن کسی که از نظر شرعی و قانونی حق اذن دارد، بدون اشکال است.

استفاده از امکانات بیت المال فقط در مواردی که قانونا مجاز به استفاده باشند جایز است آنهم با اجازه و نظارت مقامات ذیربط و اجازه مقام مافوق؛ در صورتی که وفق مقررات قانونی نباشد، فاقد هرگونه ارزش و اعتبار است.

آن کسانی که از اموال دولتی و از بیت المال استفاده می کنند، بایستی به قدر حق و ارزش کارشان برخوردار شوند.

دو. عدم جواز استفاده کارمندان از بیت المال

جایز نیست مدیران و مسئولان و سایر کارمندان در هیچ یک از اموال دولتی تصرفات شخصی کنند مگر آنکه با اجازه قانونی نهاد مربوطه باشد.

استفاده شخصی از بیت المال جایز نیست مگر طبق مقررات و ضوابط قانونی آن.

سه. حکم تصرف در اموال دولت اعم از اسلامی و غیر اسلامی

اموال دولت چه اسلامی و چه غیر اسلامی، شرعا ملک دولت محسوب می شود و با آن مانند ملکی که مالک آن معلوم است رفتار می شود و جواز تصرف در آنها هم متوقف بر اذن فرد مسئولی است که حق تصرف در این اموال را دارد.

در وجوب مراعات احترام مال دیگری و حرمت تصرف در آن بدون اذن او، فرقی بین املاک اشخاص و اموال دولت نیست چه مسلمان باشد و چه غیر مسلمان و همچنین فرقی بین اینکه در سرزمین کفر باشند و یا در سرزمین اسلامی و مالک آن مسلمان باشد یا کافر، وجود ندارد و به طور کلی استفاده و تصرف در اموال و املاک دیگران که شرعا جایز نیست، غصب و حرام و موجب ضمان است.

چهار. چگونگی مصرف بیت المال

صرف بیت المال در هر کاری غیر از آنچه که قانونا معین گردیده جایز نیست و موجب ضمان است.

استفاده از هر آنچه که جزء بیت المال و اموال عمومی است فقط در آن مواردی که این اموال براساس ضوابط و مقررات قانونی برای آن منظور شده است مجاز است؛ در غیر آن موارد جایز نیست.

باید بیت المال مسلمین در همان طریقی که قانونا معین شده و همان مصارف عمومی و بخشهایی که وظیفه ای از وظایف کشور را بر عهده دارد، مصرف شود.

امروز، کسانی که با بیت المال سر و کار دارند، باید از مصرف و خرج کردن بیت المال در غیر مصارف عمومی و مردمی خودداری کنند.

پنج. آثار تصرف غیر مجاز در اموال دولتی

مصرف نمودن اموال دولتی در غیر مواردی که اجازه داده شده، در حکم غصب است و موجب ضمان می باشد، مگر آنکه با اجازه قانونی مقام مسئول بالاتر صورت بگیرد.

کارمندانی که از اموال بیت المال استفاده غیر متعارف کرده باشند و یا بدون اذن کسی که حق اذن دارد، بیشتر از مقدار متعارف استفاده نمایند، ضامن آن هستند و باید عین آن را اگر موجود باشد به بیت المال برگردانند و اگر تلف شده باشد، باید عوض آن را بدهند. و همچنین باید اجرت المثل استفاده از آن را هم در صورتی که اجرت داشته باشد به بیت المال بپردازند.

در استفاده از امکانات دولتی باید مطابق مقررات عمل شود و تخلف از آن و تصرف برخلاف مقررات موجب ضمان است.

شش. اشتغال به انجام کار شخصی در ساعات اداری

اشتغال به انجام کارهای شخصی در ساعات رسمی مقرر برای کار، احتیاج به اجازه مسئول بالاتر که این حق را داشته باشد، دارد.

هفت. دریافت اضافه کاری غیر واقعی

نوشتن گزارشهای غیر واقعی و دریافت پول دو برابر ساعات اضافه ای که کاری در آنها انجام نشده، جایز نیست و واجب است پولهای اضافه ای که کارمند مستحق دریافت آنها نبوده، باز گردانده شود.

هشت. تقاص از اموالِ دولتی

تقاص [تاوان گرفتن] از اموال دولتی که به عنوان امانت در اختیار و تحت تصرف شخص هستند، جایز نیست.

نه. خرید و فروش آرد یارانه ای

خرید و فروش آرد یارانه ای که از طرف دولت به نانوائیها داده می شود، در صورتی که نانوا از طرف دولت مجاز در فروش آن نباشد، جایز نیست.

ده. تصرف در جنگل و چراگاههای طبیعی

چراگاههای طبیعی که کسی نسبت به آنها سابقه ملکیت اختصاصی ندارد، از انفال و اموال عمومی است که اختیار آن با ولی امر مسلمین است.

آن مقدار از جنگل و مراتع که به صورت جنگل طبیعی یا مرتع طبیعی باقی مانده است، از انفال و اموال عمومی است و اختیار آن براساس مقررات قانونی با دولت اسلامی است.

خرید و فروش چراگاههایی که ملک کسی نیست و از انفال و اموال عمومی است، در هیچ حالی صحیح نیست.

یازده. اسراف در مصرف بیت المال

اگر مسئولی خدای ناخواسته، در امر بیت المال اسراف بورزد یا آن را در مصارف شخصی و یا برای دوستان و نزدیکان و مرتبطین خود مصرف کند؛ این، تخلف از عدل و قرار واقعی در امر بیت المال است.

خود مسئولان دولتی هم باید اسراف نکنند. اسراف مسئولان دولتی از اسراف مردم عادی مضرّتر است، زیرا که این، اسراف در بیت المال است.

من از مسئولین امور می خواهم جدّا در زمینه مصرف اموال عمومی، در جاهایی که اولویت ندارد، ولو ممکن است مورد نیاز هم باشد، امّا نیاز درجه یک نیست... حتما مصرف نشود.

چ) نظارت

یک. نظارت الهی

آنچه من در مجموع برای کار خودمان که ابتلای به مسئولیت پیدا کرده ایم می فهمم این است که باید آخرت را در همه تصمیم گیری ها و اقدام های خود تأثیر بدهیم و برای آن، نقش قایل شویم. بعضی برای حرف مردم و نظارت مردمی نقش قایل می شوند، امّا برای نظارت الهی و چیزی که فردای ما مشتمل بر آن است، نقش قایل نمی شوند.

دو. نظارت قوّه مقننه

گفتن، تذکر دادن، پرسیدن و نظارت بر دستگاههای نظارتی که از جمله کارهای مجلس شورای اسلامی است، یک حق مسلم است.

مسئولیتهای عظیم متوجه به مجلس شورای اسلامی را به چشم اعتبار نگاه کنید. هم همکاری با دولت، هم نظارت بر امور کشور، هم تهیه قوانین.

مسأله تفریغ بودجه و تشخیص صحت و سقم کاری که انجام گرفته، یکی از مهم ترین ابزارهای نظارتی شماست. از این غفلت نکنید.

مجلس شورای اسلامی با مصوبات خود، راهی را که دولت اسلامی برای اداره کشور باید بپیماید، ترسیم می کند و بر این حرکت سرنوشت ساز، نظارت می نماید.

سه. نظارت قوه قضائیه

وظیفه قوه قضائیه عبارت است از نظارت بر عملکرد مسئولان دولتی.

نظارت قوه قضائیه؛ پیشگیری از جرم، تأمین عدالت، تأمین امنیت، اینها آن قلمهای بسیار درشتی است که در نظام اسلامی جزو سرفصلهای مهم اداره مطلوب کشور به حساب می آید.

چهار. نظارت قوه مجریه

نکته اول، نظارت بر این مجموعه ای است که شما بر آن مسلطید. اگر بر آن نظارت کردید، در اختیار شما قرار خواهد گرفت، اگر از آن غفلت کردید، شما در اختیار آن قرار خواهید گرفت هرچند هم خوب باشید، از عهده آن بر نمی آیید.

بازرسی، مسأله مهمی است. باید دایم مشغول نگرش باشید و چشم شما داخل دستگاه را ببیند، یک مدیر خوب، این است.

پنج. نظارت شورای نگهبان

شورای نگهبان هم با کمال دقت و امانت باید مراقب باشد که هیچ گونه تخلفی در انتخابات نشود. حق مردم است که شورای نگهبان نگذارد بدخواهان این ملت به قوه مقننه راه پیدا کنند.

نظارت استصوابی یک قانون است و نبایستی کسی از عمل به قانون گله ای داشته باشد. این نظارت شورای نگهبان طبق قانون و متکی به قانون اساسی است.

وظیفه شورای نگهبان خیلی سنگین است. این وظیفه را باید در حد مقدور با کمال دقت و با رعایت حداکثر عدل و انصاف انجام بدهد و بر کار نظّار، نظارت کند.

شش. نظارت سپاه

هر دوی اینها (تقویت معنویت و نظامیگری) احتیاج به این دارد که سپاه برخودش به طور دایمی نظارت داشته باشد، تشکیلاتش را مستحکم کند و کیفیتها را روز به روز بالا و بالاتر ببرد.

هفت. نظارت فرماندهان

حضور شما در یگانهایتان خیلی واجب است. فرمانده لشکر باید تا سطح گردان، جلو برود. گروهان باید مرتب سرکشی و بازرسی شود و نگاه و نَفَس شما به او بخورد.

فرمانده باید از ارکان و اجزای مختلف حیطه مأموریت خودش، دائما با اطلاع باشد... راهش هم بازرسی هایی است که بایستی پی در پی انجام بگیرد. ابزار بازرسی در دست شماست. بازرسی ها را باید فعال کنید.

هشت. نظارت مطبوعات

برای مطبوعات هم سه وظیفه عمده قائلم: وظیفه نقد و نظارت، وظیفه اطلاع رسانیِ صادقانه و شفاف، وظیفه طرح و تبادل آرا و افکار جامعه.

نه. نظارت عمومی و مردمی

چه وقت ممکن است آحاد یک ملت، آمر به معروف و ناهی از منکر باشند، وقتی که همه به معنای واقعی، در متن مسایل کشور حضور داشته باشند، همه کار داشته باشند به کارهای جامعه، همه اهتمام داشته باشند، همه آگاه باشند، همه معروف شناس و منکرشناس باشند. این، به معنای یک نظارت عمومی است.

مردم جامعه ما با حضور خود در عرصه های مختلف سیاسی اجتماعی، با نظارت دقیق، با حمایت همه جانبه و بلکه در جهات و زمینه هایی که لازم است با دخالتها و هدایتهای بجا، باید همه را متوجه مسئولیتهای خود کنند.

ده. نظارت بر رهبری و زیر مجموعه آن

این طور نیست که دستگاههای مربوط به رهبری از نظارت معاف باشند، نه، به نظر ما بازرسی ها لازم است، البته الآن هم هستند و نظارت هم می شوند.

هیچ کس فوق نظارت نیست، خود رهبری هم فوق نظارت نیست، چه برسد به دستگاههای مرتبط با رهبری. بنابراین همه باید نظارت بشوند. نظارت بر آن کسانی که حکومت می کنند... برای این که امانت بخرج بدهند و سوء استفاده نکنند و نفس شان طغیان نکند، یک کار لازم و واجب است و باید هم باشد.

یازده. نظارت بر قوه قضائیه

یکی از دستگاههای تدارکات چی (در قوه قضائیه)... دستگاههای ارزیابی و نظارت (بر قضات) است.

حکم مأموریت به آقایان منتظری، دادگر و صدیقی جهت انجام بازرسی در قوه قضائیه.

دوازده. نظارت بر مطبوعات

من معتقدم که نظارت بر مطبوعات، یک وظیفه و یک کار لازم است. این، سرّ قانون اساسی و قانون مطبوعات و قانون عادی هم هست. بدون نظارت، یقینا خواسته ها و مصالح ملی از مطبوعات، تأمین نخواهد شد. ... نظارت لازم است تا این کارها نشود. این، یک وظیفه است و اگر انجام نگیرد جای سؤال دارد که چرا انجام نمی گیرد.

سیزده. نظارت بر کتاب

اگر قرار است کتابی چاب بشود، اینها را آقایان نظارت کنند.

چهارده. نظارت بر اصناف

من این وظیفه نظارت عمومی بر کار اصناف و جلوگیری از تخطی های گوناگونی را که بعضی از سوء استفاده چی ها در اصناف می کنند، برعهده انجمن های اسلامی مخصوصا رؤسای انجمن ها و معتمدان بازار می دانم.

پانزده. نظارت بر صدا و سیما

(در حکم انتصاب آقای دعاگو به سمت مسئول شورای سیاستگذاری صدا و سیما): نظارت بر مجموعه کار صداوسیما از جهت انطباق برنامه ها با سیاست های اعلام شده و نیز رسیدگی به نظرات و شکایاتی که از سوی مردم می شود، وظیفه دیگری است که جناب عالی بر عهده دارید.

شانزده. نظارت بر تبلیغات خارجی

(در حکم انتصاب آقای صدر حسینی به سمت دبیری شورای عالی تبلیغات خارجی): ابلاغ مصوبات شورای عالی، پیگیری و نظارت بر اجرای آنها.

هفده. نظارت بر نیروهای مسلح

(در حکم انتصاب آقای فیروزآبادی به سمت رییس ستاد کل نیروهای مسلح): نظارت بر حسن اجرای تدابیر فرماندهی در نیروهای مسلح.

هجده. نظارت بر ارتش

(در حکم انتصاب آقای شهبازی به عنوان رییس ستاد مشترک ارتش): ابلاغ تدابیر فرماندهی به نیروهای ارتش و نظارت بر حسن اجرای آن... مأموریت اصلی شماست.

نوزده. نظارت بر سپاه

(در حکم انتصاب آقای عراقی به سمت نماینده ولی فقیه در سپاه): سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، یک نیروی انقلابی است که بر پایه دین و تقوا و درک و عمل انقلابی به وجود آمده و وظیفه اساسی نماینده این جانب در آن، عبارت از نظارت مستمر بر حفظ و استحکام این پایه اساسی و برخورد با تخلفات و پیشگیری از آنها است. ... بر کلیه موارد نصب و ترفیع و گزینش و سپردن مسئولیتهای جدید به فرماندهان و مسئولان از نظر صلاحیتهای دینی و سیاسی نظارت نموده و بدین وسیله سلامت انتصابات را تأمین فرمایید. ... بر گزینش کلیه مسئولین و پرسنل حفاظت اطلاعات از نظر صلاحیت دینی و سیاسی نظارت نمایید.

بیست. نظارت شخصی بر نفسانیات

همه شما مسئول هستید و اولین مسئولیت، نسبت به شخص خود شماست، بر خودمان نظارت کنیم. خودمان را از فساد اخلاق، از پستی، از دورغگویی، از بدخواهی، از بد دلی، از کینه ورزی، از بی رحمی... و بقیه اخلاقیات فاسد، دور نگهداریم.

بیست و یک. آثار نظارت

وقتی دستگاهها، نظارت و مراقبتشان را دقیق کنند، جلوی فساد گرفته خواهد شد، این می شود پیشگیری.

بیست و دو. لوازم نظارت

1. انتخاب بازرسان از نزدیکان: دستگاه بازرسی را از نزدیکترین ها انتخاب کنید. ... باید نزدیکترین آدمها ـ خاطر جمع و صمیمی ـ را برای کار بازرسی گذاشت تا انسان بیند چه دارد می گذرد.

2. براساس قانون: در امر نظارت باید قانون و موازین، ملاک و معیار باشد و نه مذاقها و سلایق شخصی.

3. اختصاص وقت کافی: اگر یک مدیر عالی، وقتش را تقسیم بکند، شاید بشود گفت که باید نیمی از وقتش را صرف نظارت بر دستگاه خودش و نیمی را صرف کارهای دیگر بکند.

4. پیگیری مستمر: نظارت بر این دستگاه یعنی دائما حضور داشته باشید، آقا شما دارید چه کار می کنید، این کار چه شد. مسأله پیگری هم بخشی از همان نظارت است.

5. یافتن گلوگاهها: نیز به مسئولان دستگاههای اجرایی و قضایی تأکید کرده ام، بگردند ببیند جاهایی که گلوگاه فساد است کجاست، آن جا را تحت نظارت قرار دهند، نگذارند از اول، فسادی به وجود بیاید.

بیست و سه: آسیب های نظارت

1. غیر علمی و جانبدارانه: نظارتها در کشور ما متأسفانه هنوز تخصصی، علمی و کارآمد نیست، در مواردی، بیطرفانه هم نیست، این را بایستی اعتراف کنیم.

2. ارتباطات مخدوش و غیر صحیح: اگر بخواهید از ابزارهای نظارتی استفاده کنید همه تلاش خود را بر این قرار دهید که ارتباط با دستگاههای اجرایی و تحت نظارتتان قانونی باشد. در فرضهای ذهنی می گنجد که بین بخشی از نمایندگان و بخشی از دستگاههای تحت نظارت، ارتباطات مخدوش و غیر صحیح به وجود بیاید. این، قطعا نظارت را مخدوش خواهد کرد و قدرت نظارت را خواهد گرفت.

  • RIZWAN HAIDER NAQVI

نظرات  (۱)

"ولایت فقیه... حکم شرعی تعبّدی است که مورد تأیید عقل نیز می باشد.

براساس مذهب شیعه همه مسلمانان باید از اوامر ولایی ولایت فقیه اطاعت نموده و تسلیم امر و نهی او باشند؛ و این حکم، شامل فقهای عظام هم می شود چه رسد به مقلدین آنان."

الان یه دیقه فکر کن جان من فقط یک دقیقه.

جمهوری اسلامی 35 ساله شکل گرفته

یعنی تا این سال 57 تمامی شیعیان جهان در گمراهی بودن ؟!


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی